بدون عنوان
جان جانانم همیشه ثبت اولین ها برام مهم بود اولین باری که غلت زدی ، اولین باری که راه رفتی ، اولین کلمه ای که حرف زدی و ...اما نمیدونم چه گره ای تو کار بود که اولین روز مدرسه رفتن اینقدر دیر خاطره اش ثبت شد !!! چند بار نوشتم به دلایل مختلفی پرید و ثبت نشد اما این بار خلاصه تر میگم برات تایادگاری بمونه ️ اولین روز از مدرسه دو روز قبل از اول مهر بود که کل لوازم مدرسه رو چیده بودی رومبل و ذوقشون رو میکردی و من پر بودم از حس شعف و دلهره ! حسم عجیب بود و با بابا مهدی قد و بالات رو برانداز میکردیم و خدا رو شکر که داریمت و چقدر مرد شدنت رو اون لحظات حس میکردیم ، ثبت نامت تومدرسه ای که راحت باشی و دلچسب مون باشه هم پروسه بسیار طولانی بود و ت...
نویسنده :
مامان مهدیه
14:53